رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

با لشگر غم می جنگم

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۱۷ ب.ظ

غریق بی نجاتم. 

طوفان حال من...


میدونی ی وقتایی بار عجیبی میشینه رو شونه هات. اون لحظه ای که حجم تنهایی رو به وسعت اقیانوس میبینی و دلت میشکنه. 

تنهایی ای که خیلی وقته به آغوش کشیدی. 

من تو این مختصات مکانی و زمانی دلم از آدمای بی جرات دور و ورم گرفته. 

دلم از دوری ها گرفته. دلم از اینکه ادما به راحتی با هم حرفاشونو نمیزنن گرفته. 

و خیلی چیزای دیگه.

در اوج نا امیدی اما امید دارم به این که خوب یا بد سخت یا آسون این پیچ زندگی هم میگذره. اما به خودم به پریسای درونم به همونی که خیلی وقتا نادیده گرفتمش قول میدم قول میدم که پایان این پیچ خوشبختیه و باید باشه. نه نمی خوام بگم خوشبختی پایداریه که باورم مثل دوست افشینه که زندگی مثل دوییدنه از یک نا پایداری به ناپایداری دیگه. منظورم از خوشبختی خوشحالیه. یعنی نتیجه ای که نهایتا می گیرم رضایت از تصمیماتیه که گرفتم حتا اگه اشتباه. یعنی نهایتا  اونجا که رسیدم . حتا اگه چشم بستن رو تموم سختیای این دوران هم باشه اجازه نمیدم دوباره پریسای اصلیم رو نادیده بگیرم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۳
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی