رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

dear future parisa,

During my entire life i have never seen a girl like you, strong and visionary. A hopeful girl that believes and makes the world a better place for life. I am writing to you now, because i want to remind you why you have already stayed were you are. the things that made you finally decide unfortunately are not positive motivations. I am making the decision to leave everything behind myself. to stop having a life trying to fix issues that are out of my control. these days all the doors are closed and i have no more energy to fight to stay. I can guess that the day you are reading this you are depressed of the difficulties around you, you may have missed your parents, family, friends and so on, but please stay strong, the world is a place to choose and to decide. It is not possible to only ignore and escape from important issues. 

stay hopeful and be sure that the world always have something for you. At the end you will be proud about whatever that you have made by yourself.

P.S: do not forget this is the best decision that i can make with my knowledge.

best regards,

 past parisa


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۳۹
پریسا

خیلی تلخه که میشه بیست و اندی سالت بعد به خودت نگا میکنی میبینی رویا ها و فکر هایی داری که از صدا سیما و اموزش پرورش بهت رسیده. 

کجاش؟

اونجا که نگا میکنی و میبینی صدا سیما، اموزش پرورش و جامعه اون چیزی نیست که باید. و دروغه دروغاشو نا روشن بودن معلماشو .. همرو میبینی.

حالا با میرسی که از اونا بهت رسیده چیکار میکنی؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۴۲
پریسا

دیروز با وضع اسفناکی از خواب بیدار شدم. سرم سمت راست سرم و سمت راست گردنم به همرام سمت راست گلوم داشت منفجر میشد. چرا؟ یورو داره گرون میشه!! سعی کردم مقاومت کنم و دکتر نرم و مثل همیشه اما نمیشد، درد به حدی زیاد بوود که هیچ کاری نمیتونستم کنم. خلاصه رفتم دکتر بهش گفتم و تو کمتر از 5 دقیقه برام قرص و شربت نوشت. گفتتم اق من جدیدنا سر دردام زیاد شده و قشنگ از زندگی میندازتم. گفتم چه مدلیه جلوی سرمه و اینا. منتطر بودم بهم خبر بده میگرن گرفتی شاید گرفتم :)) اما  گفت استرس داری؟ عصبیه این سر دردا. 
اومدم بیرون قرصارو گرفتم و رفتم سوار متروو بشم که بیام دانشگاه. ی ایسگاه که رد شد. یهو دست مهربونم منو از مترو انداخت بیرون که گمشو برو خونه حالا وقت استراحته. درواقع ایشون اون والد سرزنش گرمو خفه کرد. 97 سخت بود. 98 داره بهتر میشه و رو برنامه است اما فشار زیاده و بعد از 97 اومده. میدونی چی سخته؟ وقتی دکتر گفت عصبیه سردردا. دلم به حال خودم و چهره ی درهم رفتم سوخت. گفتم حاجی! داره میشه 25 سالت.. چیکار داری میکنی؟ هفته ی سختی داشتم . به خودم اومدم دیدمم مدت هاست دارم تلاش میکنم و اما این تلاشا فعلا نتیجه ای نداره. و با این وضع اقتصادی روز به روز هم عقب و عقب تر میفتم. درواقع اون حجم فشار و فکر و سرزنش و نگرانی و آینده همش اومده بود سراغم که داری دهنمونو سرویس میکنی. که جامعه همینجوری داره بیچارمون میکنه. تو دیگه نکن. حالا دارم چیکار میکنم؟
باید سعی کنم فعلا یکم از اخبار به دور باشم ، باید سعی کنم ارامش بیشتری داشته باشم و انقدر جامع و کامل ی سری کارا رو انجام ندم. دمنوش بخورم. پول جمع کنم.. درواقع کار هایی که به عوان قدم بعدی فعلا میتونم انجام بدم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۲۵
پریسا

اومدم اینجا بنویسم بلکه این آشفتگی درونی ذهنم آروم شه. 
بعضی لحظه ها دوس دارم یکی که خودمه و کامل اوضام رو دیده بیاد بشینه جلوم بگه من می فهمم و درک میکنم چقدر سختی کشیدی و تو چه شرایطی هستی. بهم بگه میدونم میتونستی زودتر ببری و نکردی. بهم بگه.. هیچی نگه. بغلم کنه. فقط بغلم کنه و دویتم داشته باشه. 
کی تموم میشه این شب؟ کی صبح میشه؟ دیدم ی بارقه هایی رو ازش. اما... وقتی خسته میشم واقعا دلم یکی رو می خواد که بهم بگه دست مریزاد. 
ما حاصل انتخابامونیم انتخابایی که بر حسب شرایط انجام دادیم. انتخابایی که از ترس انجام دادیم و چیزایی که برای عشق انجام دادیم. شاید میشد دنیل طور دیگه ای رغم بخوره. اما نخورد...
صبح میشه این شب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۰۲
پریسا