رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

6 سپتامبر

چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۴۰ ق.ظ

دیروز رو خوب به سر بردم با انجام روتین ها و پیاده روی... امروز ولی دوباره بد خوابیدم... خیلی بد.. صبح مسواک زدم، صورتمو شستم، مرطوب کننده زدم. با حسان حرف زدم و اعصابم دوباره از وضعیتم خورد شد و خوابیدم... تا ساعت ۵ که بیدار شدم و مثل یه مرغ پرکنده بال بال میزدم... رفتم مرکز شهر پلکیدم و رفتم مک دونالد یه چی سق زدم و برگشتم... یکن اتاق رو مرتب کردم... خط چش کشیدم که مثلا حالم بهتر بشه و نشد... حالم... به میم زنگ زدم جواب نداد. دلم دوباره گرفت...

چقدر حسرت روی دلمه.. چقدر غم و حسرت... اما چیزی که میدونم اینه که عشق نیست.. اصلا عشق چه شکلی بود؟ چطوری ؟ 

حالا ساعت از نیمه شب گذشته و من دوباره اومدم لابی... تلاش بی انجام برای چی؟ آه که چقدر وقت تلف کردم.. چقدر تو همه ی این وقتا میشد کارایی کرد و نکردم.. از روز اول موندنم تو هاستل اشتباه بود... میگم اشتباه بود ولی فقط اینده است که مشخض میکنه چی درسته و چی غلط... و خب الان اون اینده است... اگه برگردم ۶ ماه پیش احتمالا هنوز هم همین کارو میکنم... لازمه ی اون موقع این بوده... فقط باید میتونستم اینده رو دیده باشم که بتونم تصمیم دیگه ای بگیرم...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۱۵
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی