رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

همینجوری

سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۳۳ ب.ظ

صبحا اگه اون ساعتی که باید بیدار نشم دیگه بقیه اش کابوسه...کابوسه بین من و خودم و مکالمه ی سه تا پریسا باهم پریسای مامان و پریسای بچه و پریسای بالغ که حاصل برایند این دوتا قراره بشه...

مامانه دیگه بچه رو دعوا نمیکنه سرش داد نمیزنه و بچه هه هنوز درد داره هنوز اخم داره...مامانه صداش میکنه که پریسای قشنگم لطفا بیدار شو و اون یکی هنوز تو دنیا های موازی خودش سیر میکنه. 

نه که بد باشه ...

اما خب سخته.

میدونی این که درد و درمان و ساقی و دکتر و اینا همش خودت باشی عجیبه و جذاب...

هنوز باورم نمیشه کجای دنیا واستادم ...هنوز باورم نمیشه.


ستاره ها را چیدیم و از اسمان سورمه ای پایین امدیم ...

هر دو حالا نوبت رفتن مان بود نوبت رفتنمان به سوی سرنوشت...





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۲۲
پریسا

نظرات  (۱)

۲۴ آبان ۹۷ ، ۱۰:۵۰ علی‌رضا میم
این متنت رو کاملا ادیت نکردی؟
در مورد سفر و پیاده شو و بای بای و لب مرزیا تکلیفتون رو مشخص کنید بود فکر کنم
پاسخ:
ادیت ؟
نه جدید نوشتم 
چرا ادیت؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی