رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

میگذره این شب.. صبح میشه این شب ...

چهارشنبه, ۵ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۷ ق.ظ
وقتی رفتی درو بستی
همه چی تاریک شد...
دنیا سیاه تر از همیشه شد.
گشتم . گشتم انقد گشتم تا بالاخره ی روزنه پیدا کردم انگار که این نوره از سوراخ کلید قفل میومد..
بلند شدم زور زدم سعی کردم درو باز کنم ...با زور محکم کشیدمش ..باز نشد ...
رو زانوهام خم شد تموم کف اتاقو دنبال کلید گشتم ..رو زانو و خمیده کف دستمامو همه جای اون زمین زبر کشیدم ... تا بالاخره ی کلید پیدا کردم تو گوشه ی راست اتاق تو تاریک ترین جا ...
در باز شد ...
در بازه و دنیای بیرون منتظر منه.. منتظر برم پیداش کنم کشفش پیداش کنم ... اما زیادی نور داره...انقدر نور داره که مدت هاست نشستم جلوی در و میترسم پامو بیرون بذارم ...
فک کنم دیگه کم کم باید برم بیرون ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۰۵
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی