رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

where are you from?

دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ ب.ظ

+what is your name?

- I am Somaye and you can call me Parisa.

+ and where are you from?

- IRAN...

مکالمه‌ی معمولی‌ای که اینجا شکل میگیره. اهل کجایی؟ یک‌دفعه ضربان قلبم میره بالا. من از ایران میام. با خودم میگم کاش ورودی دیگه‌ای از ایران داشتیم. چقدر سخته که الان حداقل تو ذهن این فرد من نماینده‌ای از یک کشورم. اون فرد ممکنه که تا آخر عمرش با بالای 20 نفر ایرانی هم‌کلاس، همکار یا هم صحبت نشه. اوایل آدما میگذشتن و بعد حتی اسممون هم یادمون نمی‌موند و دوباره می‌پرسیدیم. 

اما چند روزه که ماجرا فرق کرده،

اگه بخوام برم سر اصل مطلب اینه که وقتی مدام ازت می‌پرسن اهل کجایی، انعکاس جواب " اهل ایرانم" تا چند ثانیه تو دهنت میپرخه. میخوره به در و دیوار جمجمه‌ات تا هویت خودش رو پیدا کنه. 

+ من اهل ایرانم. 

+ اوه! نه من نوشیدنی الکل دار نمی‌خورم

- پس رستوران نمیتونی بیای نه؟ با گوشت‌ها مشکل داری؟

- آها پس پارتی نمیای. 

- اوه! تو نماز میخونی؟ من سه تا ایرانی میشناسم که اصلا اعتقادی به اینا ندارن. 

+ خب وقتی دین اجباری باشه طیف ادما این جوری میشه. 

- ایران با فلسطین دشمنه؟ 

+ وات؟ نههه!! با اسرائیل هست.

و این ماجرا ادامه داره. وقتی میگم اهل ایرانم حرف داریم برای زدن. از یک جایی مشترکات شروع میشه. یکی میگه ایران زیباست. یکی میگه چرا داره با سوریه این کارو میکنه؟ یکی میگه تو هفته‌ی اخیر با خونواده حرف زدی؟ به نظرم مردم ایران از دولتش جدان. 

صداها تو سرم پیچیدن. وقتی با اون فرد مصری هم کلام شدم و دیدم که ماجراهای ایران از بیرون چطور به نظر میاد انگار یک دنیای دیگه به روم باز شد. دلم خواست بیشتر بدونم. دقیقا دلم خواست بیرون ایران بنشینم و راجع به ایران بخونم. ماجرا رو از بالا ببینم. 

من با انتظار شنیدن این جملات نیومدم بیرون از ایران. من فقط اومدم که تجربه کنم. ببینم و بزرگتر بشم. اما این سوال‌ها جور دیگه‌ای آدم رو با ایرانی بودنش درگیر می‌کنه. وقتی ایرانی تو یک مسئله‌ی خانوادگی با ایران داری که هیچ کاریش نمیتونی کنی، اما همیشه درگیری، فک میکنی اگه ازین خانواده بیام بیرون راحت میشم میتونم با آسایش فکر کنم. ولی وقتی اینجایی نوع دیگه‌ای درگیر میشی انگار میشی یک تیکه از ایران که جدا شده و اومده بیرون و باید جواب بده (باید که وجود نداره، اما سوال که مطرح میشه ذهنت دنبال جواب میگرده حتی اگه طرف مقابلت براش مهم نباشه).

پ ن: تو این سه هفته دارم می بینم که ایرانی‌ها با بقیه فرق دارن. میتونم از روی صحبت کردنشون، لباس پوشیدنشون و یا حتی چهره‌هاشون تشخیص بدم کی ایرانیه کی نیست. 

تصویر ایرانی ها اینجا زیباست. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۰۴
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی