رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مهندس

جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۴۳ ق.ظ

مسئله اینه که ذهن من هیچ وقت یا شاید به مقدار کافی مهندس نبوده. نتونسته بفهمه که چیزها ایده آل نیستن. زندگی ایده آل نیست شرایط ایده آل نیست و باید باهاش کنار اومد. از همون اول دنبال ریشه بودم و حل. هیچ وقت دنبال ساختن نبودم. 

بعضی وقتا مثل امروز که البته وقتی دور از همه چی نشستم و از ماجراها دورم با خودم فکر میکنم شاید واقعا زندگیم اونقدرم رنج نبوده. یا بوده و گذشته. یعنی میتونسته خیلی بدتر باشه. نمیدونم. خلاصه زنگانی روی دستانم باد کرده. 

باید ذهنم رو پرورش بدم باید بتونم خودم رو برسونم. 

خواب عجیبی دیدم . بچه داشتم داشتم توی خیابون راه میرفتم . حتی مطمئن نبودم بچه مال منه. تو بغلم بود تازه دندون داشت در میورد. چنگ میزد بهه بغلم. شیر می خواست. انقدر مکید تا شیر خورد. ارضا شدم. نمیدونم خواب رویای جنسی بود یا چی. ولی با خودم تعبیرش کردم اگه تو این شرایطی که نمیدونم حتی مال منه یا من اجازه بدم کارشو بکنه راضی میشم. کام میگیرم. نمیدونم. 

روز عجیبی بود. کنترلم روی حالم کم بود. ناگزیر بودم برای انجام. بر خلاف دیروز که خیلی هم خوب بود. زندگی عجیبه. 

شایدم رنج نیست. شاید موهبته. نمیدونم. 

قراره من یه روز مادر یه خونه بشم؟ قراره یه روز بچه دار شم؟ با این حالم میتونم؟ نکنه فقط برم توی مسیر چون باید برم؟ چون باید هدف تعیین کنم؟ چون باید مادر شم؟ 

میگدره این روزا هم و پسش روزای بهتر میاد. گرچه همیشه سخت بوده. اما همیشه روزای بهتر اومده. این روشنم میکنه. میگه تو مسیرم میگه دارم تلاش میکنم. میگه ممکنه برسم. 

نمیتون آینده رو پیش بینی کنم. این همیشه اذیتم کرده. نمیدونم چی میشه. نباید گیر بدم. باید زندگی رو روی حساب خودم بپینم. باید برم جلو . باید رو حساب خودم برم جلو. تهش پوچه . ته همه ی رابطه های بی سرانجام پوچه. تنها نقش یه رابطه همدم داشتنه مگه این که تعهد بدی که میمونی که بگی میخوم بمونم.. که این زندگی خوب میشه که با هم دنیا رو میشازیم. در غیر این صورت تو فقط همدمی. 

سرم درد میکنه. فکرم به هم ریختس. دارم میبافم به هم همه چی رو. نباید نباید نباید. 

نباید سخت بگیرم باید شل کنم. زندگی همینه. کارش نمیکرد. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۱۷
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی