رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

بار امانت

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۱۲ ب.ظ

رنجی که من میکشم و توی این لحظه دارم حسش میکنم رنج سال ها زندگی ادمیه. ناشی از نا امیدی مرگ یا حتی دوست داشتن. به همه جام نفوذ کرده. قدرت این که فلجم کنه رو داره. قدرت این که تپش قلبمو بالا ببره. اذیتم کنه. 

نا امیدم. 

امروز نا امیدم. و همش تقصیر یکی از اعضای خانوادمه. امروز حالم بده و به خاطر خواب شبامه. امروز ناچارم به زنده بودن و این تقصیر خدا یا تکامله. امروز قلبم درد میکنه و این به به خاطر غده ی پفیوزه. امروز غم عالم تو دلم خونه کرده و این به خاطر صدای بلند خاطره هاست. 

امروز میخوام بلند شم فقط به خاطر این که چاره دیگه ای ندارم. چاره ی دیگه ای ندارم.. چاره ی دیگه ای....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۰۴
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی