رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

چندبار امید بستی و باز؟

سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۱۸ ب.ظ

تموم چیزی که من از این دنیا میخواستم دوست داشته شدن و دوست داشتن بی دریغ بودن. عشق دادن به ادما و عشق دریافت کردن. اما دنیا این رو ازم دریغ کرد و من این زخم بزرگ رو تا بی نهایت با خودم حمل میکنم... کاری نمیشه کرد. خب دریغ کرد! خب ادما جنبه نداشتن. نمیدونم. چطور برای بقیه داشتن؟ چطور بقیه ی ادما لایق این دوست داشته شدنه بودن؟ لایق حس خوب و ساختن بودن؟ من نبودم؟ من که همین امنیت و تا تهش پای یه قول بودن رو داشتم. من که هی و هی و هی مراعات کردم... چی شد؟ چرا من نه؟ نمیدونم... نشد دیگه ...نشد.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۰۸
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی