رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

کامم از تلخی غم چون زهر گشت...

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۴۴ ب.ظ

نه که قبلا زندگی خوب بوده ها نه. ام به یه نوعی با ادما و دیدارها و کافه ها و دوستی هاش قابل تحملش میکردم... الان اما این شدت تنهایی امونمو بریده. حالم ناخوشه. تراپیستم میگفت ادما وقتی بزرگ و فهمیده میشن غر زدن براشون سخت میشه. حالا اون الکی میگفت ولی سختمه غر بزرنم. شایدم دوستی ندارم . ادما بهم نزدیک نیستن. همه ادای نزدیکارو در میارن. مطلقا اینجا کسیو نمیبینم. چندین وقته کسیو بغل نکردم. کسی دلش برام تنگ نمیشه...و همه ی اینا البته ایراد بقیه نیست. مثلا خودم با پریسا و غیره قطع رابطه کردم...یا احتمالا خودم قابل نیستم برای ادما که بهم نزدیک بشن یا درکم کنن یا دلشون برام تنگ بشه... اما وضعیت اینه... دوباره افتادم تو یه دوره ی سخت که باید همه چی رو جمع کنم و اصلا نمیدونم چطور و انرژیم به شدت پایینه. 

باید شدیدا روی خودم کار کنم. حسرت اون جمله ی من بهت افتخار نمی کنم مونده رو دلم. دلم میخواد دیده بشم بهم افتخار بشه و یه کاری کنم. چقدر پوچم نه؟ ممکنه همین الان زلزله بیاد و بمیرم. امابازم دنبال اینم که دیده شم؟ تهش چی؟ 

راست میگه، میگه تو که دنیا رو انقدر سیاه میبینی چرا دلت بچه میخواد؟ بچه؟ بچه رنگ به دنیا... هرچقدرم خود خواهانه باشه...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۲۱
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی