بوکوفسکی
يكشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۶:۳۶ ب.ظ
زمدگیم سراسر شده نوسان. نوسانات بین خمودی و انگیزه، بین غرق در عشق شدن و احساست نا شایند دوست نداشته شدن. تا کی میتوانم ادامه دهم؟ نمیدانم. امروز را با زور ئختن کتلت و گوش دادن به ئادکست ئرسه درباره ی بوکوفسکی از سر گذراندم. کسی نمیداند... کسی نمیداند این هم از همان قصه هایی ست که بی سرانجام رهایش خواهم کرد یا نه. یا حتما ادامه اش خواهم داد. امروز این بوکوفسکی بود که از جایم بلندم کرد به زندگی ادابدهم. به امید ها و دویدن ها. به ادبیات.
۰۱/۰۳/۰۱