رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

من اینجا رو درست کردم تا ازخودم از اتفاقا و از فکرام راجع به خودم، زمین و زمان بنویسم. امید دارم تهش که رسیدم اینا رو بچسبونم به هم بگم ببین چی شد اینجا رسیدی؟ و بعدش چشمامو ببندم و برم برای همیشه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

الف

سه شنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۱۳ ب.ظ

دیشب الف اومده بود پیشم. الف سه سال از من کوچیک تره، تقریبا هم سن منی که اومده بودم المان. الف توی این دوماهی که آلمان بوده خیلی جا افتاده، خیلی معاشرت میکنه خونه ی بزرگ یه خوابه داره . با ادما دوست شده و میره دیت. من اما این مدلی نبودم من وقتی اومدم درگیر بودم من انگار همیشه درگیر بودم و انگار هیچ وقت این درگیری درونیم تموم نشده. من وقتی اومدم میخواستم تغییر رشته بدم. من وقتی اومدم سه ماه بعد کرونا شد و بسیار ترسیدم بسیار در خودم فرو رفتم و انگار بعدش سریع بزرگ شدم. من وقتی اومدم دلم شکسته بود. بی کس بودم و کسی رو نداشتم. الف خانواده اش مونیخن. الف اینجارو خیلی راحت تر پذیرفته. الف وضعش از من خیلی بهتره و تمام مدتی که اینجا بود داشتم خودم رو سرزنش میکردم. میگفتم تو هنوز حتی بعد سه سال هم مثل اون نیستی...

و صبح باز هم از زندگی ترسیدم از این که زندگی اونطور که باید پیش نره و از اینکه من نتونم درست حسابی تغییر بدم... 

و اینکه چقدر هنوز باید تلاش کنم و واقعا کاش یه راهی پیدا کنم که پول بیشتر بیاد تو زندگیم....

من میترسم من عمیقا تنهام. و من دیده نمیشم....

ترسهایی که این روزها باهاش دست و پنجه نرم میکنم. کارهایی که براشون تلاش میکنم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۰۴
پریسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی